قوانین القاعده در سوریه: از مالیات مسیحیان تا الزام به مخفی کردن ابروهای آرایش شده!
مسیحی
ها ملزم به امضای تعهدنامه پرداخت جزیه به داعش اند که مقدار آن 13 گرم
طلاست...آرایشگاه های مردانه تعطیل هستند. جوانان مرد حق آرایش موی خود به
شیوه های مدرن یا استفاده از هر نوع مواد افزودنی به موی خود ندارند.
قوانین القاعده در سوریه: ممنوعیت موسیقی و دخانیات و تعطیلی مغازه ها هنگام اذان
گروه های نزدیک به القاعده در مناطقی از سوریه، قوانین سختگیرانه ای را علیه مردم اعمال می کنند.
به
گزارش عصر ایران، روزنامه النهار چاپ بیروت با انتشار گزارشی، به برخی
دستورات و قوانین سختگیرانه گروه افراط گرای اسلامی داعش (دولت اسلامی عراق
و شام ) در مناطق تحت کنترل خود در سوریه پرداخت. این گروه نزدیک به شبکه
القاعده است.
افرادی که این قوانین را رعایت نکنند با مجازات های شدیدی روبه رو می شوند.
تاکنون
بارها روایت ها، فیلم ها و عکس هایی از برخوردهای شدید و سختگیرانه
ماموران داعش با مردم عادی در مناطقی تحت کنترل خود از جمله شهر رقه و
حومه ادلب در سوریه منتشر شده است.
بخشی از این قوانین سختگیرانه به این شرح منتشر شده است:
1- زنان و دختران باید نقاب سیاه رنگ ضخیم بر صورت خود بیاندازند. در صورتی که این نقاب، ضخیم نباشد، فرد بازداشت می شود.
برخی منابع آگاه می گویند به همین دلیل تاکنون شمار زیادی از زنان و دختران در شهر الرقه سوریه توسط ماموران داعش دستگیر شده اند.
2-
اجبار مسیحی ها به امضای تعهدنامه پرداخت جزیه به داعش. مقدار آن 13 گرم
طلا برای ثروتمندان مسیحی و 25 درصد آن برای فقرای مسیحی است. نصب یا ترسیم
صلیب یا استفاده از بلندگو در مراسم های مذهبی مسیحی ها ممنوع است.
3-
آرایش صورت زنان و دختران به ویژه آرایش ابرو نباید از پشت نقاب مشخص
باشد. در غیر این صورت با بازداشت و مجازات شلاق روبه رو می شوند.
4-
زنان و مردان در مکان های عمومی و ادارات نباید مختلط باشند. زنان حق
ندارند بدون حضور محرم مرد وارد خیابان شوند . آنها همچنین بدون حضور محرم
مرد حق سوار شدن به تاکسی را ندارند.
5- ممنوعیت پوشیدن لباس جین برای زنان و دختران.
6- ممنوعیت مصرف دخانیات شامل سیگار و قلیان.
7-
آرایشگاه های مردانه تعطیل هستند. جوانان مرد حق آرایش موی خود به شیوه
های مدرن یا استفاده از هر نوع مواد افزودنی به موی خود ندارند.
8- تعطیلی خیاطی های زنانه در صورت مشاهده حضور مردان در آنجا. ممنوعیت مراجعه زنان به پزشکان مرد.
9-
ممنوعیت فروش سی دی های موسیقی و وسایل و آلات موسیقی. پخش موسیقی طرب
آمیز در خودروها، اتوبوس ها و همه مکان ها ممنوع است. نصب عکس های زنان و
مردان در ویترین و پیشخوان مغازه ها ممنوع است.
10- مغازه داران
باید 10 دقیقه قبل از اذان، مغازه خود را تعطیل کنند. اگر کسی به هنگام
نماز، مغازه اش باز باشد مورد مجازات قرار می گیرد.
11- هر فردی حاضر در خیابان ها به هنگام اذان باید به مسجد برود و کسی حق تاخیر ندارد. افراد مسلمان باید در مسجد دیده شوند.
12- بکار بردن کلمه داعش ممنوع است و همه باید از عبارت دولت اسلامی عراق و شام استفاده کنند.
برچسبها:
قوانین القاعده,
روزنامه النهار چاپ بیروت,
ممنوعیت موسیقی,
عصر ایران
نکته هایی درباره بزرگ ترین جلوه سالانه اقتصاد فرهنگ در ایران
مصلا
چنان که از نام آن بر می آید محل برگزاری نمازاست و نمایشگاه، مقوله و
تعریف دیگری دارد و اختصاص فضای مصلا به نمایشگاه در دراز مدت با اقتضائات
این مکان سازگار نیست. خاصه این که نمایشگاه کتاب عملا به یک بازار بزرگ
بدل شده است.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر
- بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران امروز به کار خود پایان
می دهد. درباره این نمایشگاه و موضوع کتاب و کتاب خوانی یا به تعبیر بعضی
«کتاب ناخوانی» ایرانیان بسیار گفته و نوشته شده است. این نوشته اما بر
موضوع نمایشگاه کتاب به عنوان مهم ترین رخداد فرهنگی هر سال تاکید دارد و
به این بهانه به طرح چند نکته می پردازد که ربط مستقیم یا غیر مستقیم
دارند:
1-
صرف استقبال فراوان از نمایشگاه کتاب، ستودنی است. فارغ از این که مراجعین
کتاب بخرند یا نه و انگیزه آنها کدام دسته از کتاب ها باشد. صرف پرسه زدن
در میان محصولات فرهنگی نیز تصویر بهتری از مردم ارایه می دهد. برخی
معتقدند بخش قابل توجهی از استقبال از نمایشگاه مربوط به ناشران کتب آموزشی
و درسی است که وجه تجاری آن بر جنبه فرهنگی اش می چربد. اما این هم اشکال
ندارد.
مهم این است که چرخ حوزه نشر بچرخد و گردش مالی در این صنعت
رونق داشته باشد. حضور ناشرانی از این دست در کنار ناشرانی که به حوزه
تفکر به مفهوم اصیل کلمه می پردازند قابل پذیرش است. البته اگر همه عرصه
نشر به دست این گروه افتد باید نگران بود.
خوش بختانه در نمایشگاه
امسال این گروه از ناشران در فضای بیرونی مستقر بودند و تداخلی وجود نداشت.
بعضی دیگر نیز بخش قابل توجهی از بازدید کنندگان را از شهرستان های مختلف
می دانند که بسیار مثبت است که هم میهنانی با چنین انگیزه ای رنج سفربه
تهران و هزینه های آن را متقبل شوند.
2-
نمایشگاه کتاب امسال را چه از حیث مکان برگزاری و چه کیفیت آثار عرضه شده
نمی توان به تمامی به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در دولت فعلی نسبت داد.
چرا که عملا از نیمه دوم سال 92 مستقر شده بودند و بیشتر کارها انجام شده
بود و نه می توانستند مکان آن را تغییر دهند و نه پیمکاران دیگری را
برگزینند.
در این که مصلای تهران مکان مناسبی برای برگزاری
نمایشگاه و خصوصا نمایشگاه کتاب نیست تردیدی نیست و توجیه اولیه درباره بار
ترافیکی را هم از دست داده است. محمود احمدی نژاد در سال 1383 و پس از
تصدی شهرداری تهران و به بهانه اختلال در نظم ترافیکی اطراف نمایشگاه بین
المللی تهران با برگزاری نمایشگاه کتاب در محل دایمی نمایشگاه ها مخالفت
کرد اما رییس جمهور وقت – سید محمد خاتمی – دستور ادامه برگزاری در همان
محل را داد. پس از آن که احمدی نژاد دولت را در دست گرفت قابل پیش بینی بود
که نمایشگاه را به مصلا منتقل کند و چنین کرد.
بهانه اولیه اگرچه
ترافیک اطراف محل دایمی بود اما با سیاست های وزارت ارشاد در دو دولت او
روشن شد که این انتقال بیشتر به قصد کنترل فضای فرهنگی صورت پذیرفته است.
جالب تر این که در پایان ریاست جمهوری نیز قصد داشتند کل اراضی نمایشگاه
بین المللی را به صدا و سیما هدیه دهند!
هر چند پروژه باغ کتاب هنوز
قابل بهره برداری نیست و بعید است که پذیرای همه بازدید کنندگان از
نمایشگاه کتاب باشد اما شهردار تهران اظهار امیدواری کرده است که سال آینده
امکان برگزاری نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب فراهم آید.
مصلا چنان
که از نام آن بر می آید محل برگزاری نماز است و نمایشگاه، مقوله و تعریف
دیگری دارد و اختصاص فضای مصلا به نمایشگاه اگرهم در کوتاه مدت توجیه داشت
در دراز مدت با اقتضائات این مکان سازگار نیست. خاصه این که نمایشگاه کتاب
عملا به یک بازار بزرگ بدل شده است. با انتقال نمایشگاه به محلی دیگر فضای
تازه ای بر آن حاکم خواهد شد و به رغم دوری مسافت با امکان دست رسی از طریق
خطوط مترو حتی می توان به حضور و استقبال بیشتر هم دل بست.
3- صدا
و سیما با نمایشگاه کتاب امسال برخورد چندان گرمی نداشت. بر این رسانه
چنان نگاه سیاسی و ایدئولوژیکی حاکم است که توجه به کتاب را به مثابه یک
محصول ملی در وهله دوم اهمیت قرار داده و مدام بر تفکیک کتاب خوب از کتاب
بد تفکیک می کرد. انگار سانسور و گذار از هفت خوان انتشار و دریافت مجوز
کفایت نمی کند و آنان نگران مقوله ای هستند که خود از آن به عنوان «مسموم
شدن ذهن مردم» یاد می کنند.
صدا و سیما از قبل این نمایشگاه می
توانست صدها ساعت برنامه در حوزه های مختلف تولید کند و انبوهی از کتاب ها
را به مردم بشناساند.اما از یک سو مایل نبود وزارت ارشاد دولت روحانی را
چندان موفق نشان دهد و از جانب دیگر انگار برخی از کتاب ها و نویسندگان
جذام دارند و هیچ اشاره ای به جزییات نمی شد. به همین خاطر برگزار کنندگان
نمایشگاه کتاب باید برای نوع اطلاع رسانی نمایشگاه در سال های آتی تدبیری
بیندیشند. هر چند بهترین گزینه این است که رییس آینده صدا و سیما چهره ای
از قبیله فرهنگ باشد که در طول عمر خود تعدادی رمان و شعر خوانده و با چند
نویسنده نام آشنا حشر و نشر داشته و به کتاب بما هو کتاب و ناشر نگاه مثبت
تری داشته باشد.
در تلویزیون ایران کمتر بازیگری در حال مطالعه
کتاب دیده می شود حتی مطالعه کتب مذهبی هم کمتر به نمایش در می آید. کما
این که شهروندان سریال ها روزنامه نمی خوانند و اگر روزنامه ای در دست
بازیگری دیده شود بیننده باید دریابد که آن روزنامه «جام جم» است و معلوم
نیست تیراژ سه میلیون نسخه نشریه مربوط به کدام مردم است که هیچ نشانی در
فیلم های تلویزیونی از آنها نمی بینیم. دیوارهای خانه های فیلم ها هم مانند
عالم واقع، اغلب خالی است و در حالی که از پرهزینه ترین دکورها استفاده می
شود به عمد یا به سهو کتابخانه ای در پشت بازیگران نمی بینیم.
تلویزیون
می تواند دیوارهای خالی را با کتابخانه یا تابلوهای نقاشی نشان دهد اما
چنین نمی کند. گویندگان، اشعار شاعران را معمولا بدون ذکر نام آنان می
خوانند و رسانه ای که امسال هزار میلیارد تومان بودجه دارد و آنتن خود را
به انواع و اقسام آگهی های شبه ماهواره ای فروخته به کتاب که می رسد هم دو
دو تا چهار تا می کند و هم سخت گیر می شود.
4-یکی
از مهم ترین اهداف برپایی نمایشگاه کتاب کمک به اقتصاد نشر است. فروش کتاب
از طریق تراکنش های الکترونیکی به میزان 40 میلیارد تومان اعلام شده و هر
چند میزان فروش نقدی مشخص نیست اما چنانچه برآورد 5 برابر بودن فروش نقدی
را بپذیریم عدد 200 تا 250 میلیارد تومان قابل توجه است و شک نباید کرد
چنانچه سیاست های فرهنگی اصلاح شود و سانسور آزارنده کنونی به شکل معقول و
قابل قبولی درآید- حذف آن دور از دست رس است- و به ناشران به دیده بهتری
نگریسته شود و صدا و سیما کتاب را مانند محصولات دیگر بها دهد و برای غذای
روح به اندازه غذای جسم ارزش قایل باشد، این بازار تا فروش هزار میلیارد
تومانی نیز ظرفیت دارد. خاصه چنانچه به فرصتی برای استفاده از کتب خارجی
بدل شود و به معنی واقعی کلمه شاهد برگزاری نمایشگاهی بین المللی باشیم.
بین
المللی بودن نمایشگاه به حضور برندهای مشهور نشر دنیاست. همان گونه که
نمایشگاه محصولات صوتی و تصویری در صورتی بین المللی است که معتبرترین
برندها آمده باشند در صنعت نشر نیز برندهایی با آوازه جهانی اعتبار
نمایشگاه و وجه بین المللی آن را افزایش می دهند. خرید بیشتر کتاب های
خارجی و با ارز رقم فروش را بسیار بالاتر می برد.
5-مهم
ترین حسن برگزاری نمایشگاه کتاب این است که میان مردم و مهم ترین کالای
فرهنگی ارتباط نزدیک تری برقرار شود. به جز قران کریم و کتب مربوط به حوزه
های مقدس دلیلی ندارد که هاله ای از قداست را دور هر کتابی ترسیم کنیم.
اتفاقا اگر مردم به کتاب به مثابه کالایی مصرفی نگاه کنند خیلی هم بد نیست.
دلیلی ندارد هر کتابی را بعد از مطالعه تا پایان عمر نزد خود نگاه داریم.
منتها به جای این که مانند کالاهای دیگر دور بیندازیم می توانیم به
کتابخانه پارک محل زندگی مان اهدا کنیم.
تلقی نادرست دیگر درباره
هدر دادن عمر با مطالعه رُمان است. حال آن که هر رُمان به منزله تجربه یک
زندگی تازه است و اتفاقا رمان خوان های حرفه ای نه تنها احساس اتلاف وقت
نمی کنند بلکه از احساس شیرین تجربه زیست های دیگرحین زندگی خودشان، لذتی
می برند که به وصف نمی آید.
کتاب، آگاهی بخش است اما این تنها
کارکرد آن نیست. اتفاقا اصرار بر این وجه بخشی از مردم را از کتاب دور می
کند و می ترسند سرشان بوی قورمه سبزی بگیرد! در حالی که بوهای دیگر و طعم
های دیگر هم هست!
6-هر
چند به ظاهر نامرتبط می آید اما هر قدر قیمت خوراک و پوشاک و اجاره مسکن و
نیازهای اولیه معقول تر شود یا درآمد ها افزایش یابد استقبال از محصولات
فرهنگی نیز فزونی می گیرد. هنگامی می توان برای کتاب یا گل یا اقلام دیگر
بودجه اختصاص داد که یخچال خانه پر باشد و صاحب خانه هم طلب کار نباشد. با
این کاهش قیمت ها در بازارهای دیگر بر بازار کتاب و هنر اثر می گذارد ولو
همچنان گران در نظر آیند. پدر خانه چگونه می تواند با کتاب یا گل وارد
خانه شود در حالی که مرغ و گوشت بر سر سفره نیست؟ این توجیه اما از همه
پذیرفته نیست و واقعا دلیل نخریدن و نخواندن برای همه اقتصادی نیست.
ناشری
می گفت: ایرانی ها سه جور کتاب را خیلی دوست دارند و خود به طعنه می گفت
سه تا «خ»! توضیح می داد: خاطرات، خیالات و خرافات. منظور از خاطرات، کتاب
خاطرات رجال سیاسی است که مورد استقبال قرار می گیرند. از خیالات هم رمان
را در نظر داشت و نه شعر را که حال و روز خوشی ندارد. خرافات نیز کتب فال و
طالع بینی و نظایر این ها بود.
خانُمی هم می گفت: خوش به حال تان
که برای این کتاب ها جا دارید. پاسخ دادم شما هم جا دارید اگر در بوفه خود
به جای سینی و بلور کتاب بگذارید یا طبقه ای را هم به کتاب اختصاص دهید که
بعضا قیمتی تر هم هست. لبخندی زد و گفت : بحث قیمت هم هست. پرسیدم: در این
سال ها کتاب بیشتر گران شده یا لوازم آرایش؟! باز لبخندی زد...
برچسبها:
عصر ایران,
مهرداد خدیر,
asriran,
com
اگر
خانم معصومه نبوی واقعاً وجود خارجی دارد ، بهتر است از پس پرده ابهام به
در آید تا مردم او را بشناسند. اگر هم وجود ندارد، برگ دیگری بر کتاب صداقت
در جامعه ایران افزوده شده است!
عصرایران - چندی پیش ، رئیس جمهور یک خواسته از منتقدان مطرح کرد: با شناسنامه از دولت انتقاد کنید.
این
سخن را شهید مطهری در اوائل انقلاب نیز با تعبیر دیگری مطرح کرده بود: هر
کس هر حرفی می گوید زیر پرچم خودش بگوید تا معلوم شود چه کسی چه می گوید.
در چنین صورتی، مواضع شفاف می شود و مردم نیز قضاوت می کنند. شب نامه نویس
ها و بولتن سازها ، برخلاف مطبوعاتِ دارای هویت شناخته شده ، از چنین
وضعیتی گریزانند.
البته برخی از منتقدان دولت، یا متوجه نشدند که
"با شناسنامه حرف زدن" یعنی چه ؟ و یا خواستند ماجرا را به تمخسر و توهین
برگزار کنند و به همین دلیل، تصویر شناسنامه شان را منتشر کردند(!)
درباره
فیلم "من روحانی هستم" نکته جالبی وجود دارد و آن این که از کارگردان این
فیلم که "معصومه نبوی" نامیده شده، هیچ ردپایی وجود ندارد و حتی یک تصویر
نیز از کارگردان این اثر در اینترنت وجود ندارد! احتمالاً او - اگر وجود
خارجی داشته باشد- اولین کارگردان مخفی در تاریخ سینماست!
حتی در گفت
وگویی هم که خبرگزاری مهر با انجام داده ، بر خلاف عرف و قاعده رایج ، عکسی
از کارگردان نیست و تحقیقات عصرایران حاکی از آن بود که مصاحبه را برای
مهر فرستاده اند نه این که خود مهر ، رو در رو با سازنده فیلم گفت و گو
کرده باشد!
امروز هم که نشست به اصطلاح عوامل فیلم در خبرگزاری نسیم
برگزار شد ، اولاً خبرنگاران غیرخودی را راه ندادند و ثانیاً باز هم از
کارگردان فیلم خبری نبود.
این که آیا کارگردانی به نام معصومه نبوی
وجود خارجی دارد یا نه ، سوالی است که برای خیلی ها جوابش مشخص نیست و
نگارنده بر حسب قاعده عقلی "ندیدن دلیل بر نبودن نیست" حکم به فقدان خارجی
چنین فردی نمی دهد ولی عقل حکم می کند که وقتی کسی فیلمی می سازد و به نامش
مصاحبه هم منتشر می شود ، لااقل باید خودش را نشان بدهد. نمی شود که به
نام یک موجود موهوم فیلم ساخت و به نامش مصاحبه منتشر کرد و شعور مردم را
نادیده گرفت.
ساختن فیلم انتقادی علیه دولت هیچ اشکالی ندارد و قبلاً هم این موضع را بیان کرده ایم ولی آنچه مورد بحث است ، شفافیت حداقلی است.
این
که روحانی می گوید با شناسنامه حرف بزنید، هر چند ناظر به شفافیت در مواضع
است ولی در این مورد ، حتی خود شناسنامه به معنای ثبت احوالی آن هم موجود
نیست و هنوز از خانم کارگردان رونمایی نشده است!
اگر خانم معصومه
نبوی واقعاً وجود خارجی دارد ، بهتر است از پس پرده ابهام به در آید تا
مردم او را بشناسند. اگر هم وجود ندارد، برگ دیگری بر کتاب صداقت در جامعه
ایران افزوده شده است!
برچسبها:
معصومه نبوی,
من روحانی هستم,
پرده ابهام,
سایت عصر ایران,
عصرایران